ممکن است بعضی از ما به خلاقیت و ایدههای ذهنی خود باور داشته باشیم و بعضی دیگر همواره از تصور کمبود خلاقیت خود رنج ببریم و در حسرت تواناییهای دیگران بمانیم و این سوال بزرگ که: چه معیارهایی برای خلاقیت وجود دارد؟ چگونه خلاق باشیم و مهمتر از همه این که “چگونه میتوان این خلاقیت را به یک ایده تبدیل کرد…؟”
در جستوجوی یک ایده بزرگ …
در یکی دیگر از چهارشنبههای برفی بهمن ماه، جلسه دوم از سری کارگاههای تکنیکهای مهندسی کسبوکار و کارآفرینی (TOBEE) در محل پردیس دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان برگزار شد. در ادامه مبحث جلسه قبلی با موضوع “راز بزرگ تفکر خلاق”، این جلسه به قدم دوم پس از شناخت معنا و مفهوم خلاقیت، یعنی “یافتن یک ایده بزرگ” و با ارائه و سخنرانی استاد آرش مدرسی اختصاص یافت.
در ابتدای این کارگاه، استاد مدرسی خلاصهای از مباحث مطرح شده در جلسه اول را برای شرکتکنندگان عزیزی که برای اولین بار در این جلسه حضور یافته بودند، ارائه کرد. سپس همانند کارگاه قبلی، موضوع اصلی با ایجاد سوالاتی در ذهن شرکتکنندگان آغاز شد: یک ایده خوب به چه ایدهای گفته میشود؟ و از کجا به دست میآید؟ آیا شما جزو کسانی هستید که با ایده پردازی مشکل دارید؟ و یا ایدههای شما آنقدر فراوان هستند که نمیدانید با آنها چه بکنید؟
قبل از این که بتوان پاسخی برای این سوالات یافت، ابتدا باید تعریف روشنتری از مفهوم و کلمه ایده داشته باشیم. همانگونه که در این جلسه نیز مطرح شد، ایدهها بر دو دسته اصلی تقسیم میشوند: ۱-ایدههای انقلابی و متحولکننده و ۲- ایدههای تکاملی و بهینهسازی.
همانگونه که از نام این دو نیز مشخص است، ایدههای انقلابی ماهیتی زیر و رو کننده دارند و در نتیجه هزینهبر هستند. در مقابل ایدههای بهینهسازی سریعتر و با هزینه کمتری نسبت به ایدههای انقلابی قابل اجرا و پیادهسازی هستند و بیشتر بر روی “اصلاح” یک ایده موجود تمرکز دارند. اما فصل مشترک هر دو نوع ایده در یک مفهوم دیگر نهفته است: خلاقیت و یا به عبارت بهتر تنوع خلاقیت.
ظاهر این کلمه شاید در ابتدا کمی عجیب و غریب به نظر آید، مخصوصا برای کسانی که نمیتوانند انواع و گونههای مختلفی را برای خلاقیت متصور شوند. اگر شما نیز جزو همین دسته از افراد هستید، پس بهتر است با توجه به “چهار اصل خلاقیت” به فکر تجدید نظر خود باشید. این چهار اصل به این صورت بیان میشوند: ۱- همه افراد به صورت ذاتی خلاقاند، اما نوع خلاقیت آنها با یکدیگر متفاوت است. ۲- خلاقیت هر شخص با دیگری متفاوت و برای هر نفر منحصر به فرد است. ۳- حالت ایدهآلی از خلاقیت وجود ندارد. یعنی نمیتوان نوعی از خلاقیت را نسبت به نوع دیگر آن برتر و بهتر دانست. و ۴- تنوع خلاقیت از ۴ پارامتر و متغیر اصلی تشکیل شده است:
نیمکرههای چپ و راست مغز: تقابل بین منطق و احساس..
شاید قبلا نیز مطالبی را در مورد وظایف و عملکرد متفاوت هر نیمکره از مغز مطالعه کرده باشید. یافتههای متخصصان نشان میدهد که سمت چپ مغز هر شخص مسئول تصمیمات منطقی، ریاضیاتی و سیستماتیک وی بوده و در مقابل سمت راست مغز مسئول اتخاذ تصمیمات احساسی و هنری و در حالت کلی تصمیمات آزادانهتر است.
افرادی که بیشتر بر روی فعالیتهای نیمکره چپ مغز خود تکیه دارند افرادی محتاطتر، سازگارتر و با چهارچوب منظمتری هستند که دوست دارند مسائل را بر اساس یک الگوریتم مشخص و شناخته شده و به صورت قدم به قدم حل کنند. در مقابل افرادی که نیمکره راست مغز فعالتری دارند همواره به دنبال امتحان ایدههای جدید و انتخاب راهحلها به صورت راندوم و اتفاقی هستند و اصطلاحا بیشتر به ندای دل خود توجه دارند! اما در اینجا نیز بهتر و بدتر و یا درست و غلطی وجود ندارد، چرا که بقاء هر شخص در گرو فعالیتهای هردو نیمکره وی است.
اما دانستن این موضوع چه تاثیری در ایدهها و کسب و کار هر شخص دارد؟ استاد مدرسی اینگونه به این سوال پاسخ داد:” برای داشتن یک تیم خوب باید بتوان هر دو دسته از افراد را در کنار یکدیگر نگه داشت. اگر تمامی افراد یک تیم همگی بر اساس احساسات خود و با تکیه بر نیمکره راست مغز خود تصمیم بگیرند ممکن است کل داراییهای آن تیم یک شبه از بین برود و اگر تمامی افراد یک تیم منطقی و محتاطانه عمل کنند، سرمایه و ایدههای آن تیم بدون اتخاذ کوچکترین ریسکی و کاملا راکد باقی مانده و تیم از میان میرود.
نتیجهای که میتوان از این بحث گرفت بسیار ساده است. مهم نیست شما جزو کدام دسته از افراد هستید، مهم این است که همیشه خودتان باشید! نه آن کسی که بقیه از شما انتظار دارند…”
اما موضوع به همین سادگی نیست، شاید بیشتر افراد ناخودآگاه از “خودشان بودن” وحشت دارند! و ترس یکی از بزرگترین موانع خلاقیت و ایدهپردازی است. اینجاست که سه C جادویی وارد عمل میشوند. این سه C عبارتند از : جرات (Courage)، اعتماد به نفس (Confidence) و خلاقیت (Creativity). جرات قبل از انجام عمل به شخص در آغاز آن کمک میکند. اعتماد به نفس پس از موفقیت در آن عمل حاصل میشود و همین موضوع باعث از میان رفتن ترس و افزایش خلاقیت میشود و دوباره این چرخه تکرار میشود.
در ادامه به معرفی ۱۰ مهارت برتر در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰ پرداخته شد و مقایسهای در میان این دو صورت گرفت. نکته قابل توجه این مقایسه، تغییر جایگاه خلاقیت بود که از رتبه دهم سال ۲۰۱۵ به رتبه سوم سال ۲۰۲۰ بهبود یافته بود.
بزرگی ایده به نتیجه آن است، نه به میزان هزینه و انرژی صرف شده برای آن!
علاوه بر این باید به یک نکته دیگر در باره ایده پردازی توجه کرد: انتظار نداشته باشید که اولین و یا دومین و یا حتی چندمین ایده شما به یک نتیجه و موفقیت ختم شود! برای افراد موفق شکست معنایی ندارد. زیرا در هر صورت کار آنها نتیجه داشته است، اما آن نتیجه دلخواه خود را نگرفتهاند. اگر میخواهید شخصی خلاق و ایده پرداز باشید، نباید از شکست بهراسید.
مفهوم IFFیا FFF توسط استاد آرش مدرسی مطرح شد که چرخه تجربه، شکست، یادگیری و خلاقیت را تشریح می کرد. بدین ترتیب که افراد خلاق افرادی هستند که ایده های مختلف خود را بدون ترس از شکست دنبال می کنند و از هر شکست درس جدیدی می گیرند. کارآفرینان موفق بطور متوسط نیاز به هزار ایده دارند تا به یک ایده ارزشمند برسند. بنابراین بدون کوچکترین ترسی ایده پردازی کنید.
و اما در آخرین بخش برنامه، دومین بازی یاWork Shop این جلسه نیز انجام گرفت.
پس ایده بزرگ در کجا نهفته است؟
با ایجاد یک مفهوم کلی از خلاقیت، ایده و رابطه آنها با یکدیگر، در این بخش از برنامه ۶ موتور اصلی خلاقیت معرفی شدند. این شش عنصر عبارتند از: ۱- فرهنگ خانوادگی، شهر و یا کشور هر شخص ۲- فلسفه ، جهانبینی و نوع نگرش آنها نسبت به زندگی ۳- رویاپردازی هر فرد ۴- میزان دانش ، مهارت و تجربیات ۵- منابع موجود و در دسترس هر شخص ۶- محل زندگی و ارتباطات وی
هر کدام از این شش عنصر میتواند در میزان خلاقیت یک فرد دخیل و سهیم باشد. اما یک نکته اساسی در این زمینه وجود دارد! بزرگترین ایدهها از دل کوچکترین اتفاقات به وجود آمدهاند!این موضوع با مرور چند مثال ساده تا پیشرفته توضیح داده شد. نتیجه این که :
Work Shop
بخش دوم: یک مسئله، چندین راهکار…
بخش دوم این ورکشاپ به صورت تیمی برگزار شد. به این صورت که حاضرین به تیمهای پنج نفره تقسیم شده و مسئله مشترکی (با عنوان کاهش مصرف پلاستیک) برای آنها مطرح شده بود. سپس برای هرگروه یک کلمه کلیدی به عنوان محرک پیشنهادی ارائه شد. کلماتی مانند کودک ، دین و مذهب ، شهرت ، بازی و سرگرمی ، نوع دوستی ، بیکاری و… اعضای هرگروه موظف بودند که مفاهیم مرتبط با این مسئله و محرک کلیدی را استخراج کرده و سپس با برقراری ارتباط مناسب، راهکاری برای حل مساله ارائه کنند.
سپس هر گروه ایده خود را بر روی برگهای توضیح داده و مدل کسبوکاری شامل چالشها، نحوه درآمدزایی، رقبا و … برای آن تعریف کردند. سپس نمایندهای از هرگروه ایده گروه خود را برای سایرین شرح داد و در نهایت شرکتکنندگانبا انتخاب یک گروه به عنوان بهترین و یک گروه دیگر به عنوان نامناسبترین ایده (و البته با ارائه دلایلی برای انتخاب خود)، نظرات خود را بر روی برگههای رای ثبت کردند و گروهی که بیشترین رای مثبت را کسب کرده بود به عنوان برنده معرفی و به اعضای آن جوایزی اهدا شد.
با پایان این بخش از برنامه، دومین جلسه از سری کارگاههای TOBEE نیز به کار خود پایان داد.
در پایان شرکت کنندگان تشویق شدند تا یک ژورنال ایده برای خود بسازند تا ایده های خود و ایده هایی را که در اطرافشان نظر انها را جلب میکند یادداشت کرده و پرورش دهند. این دفترچه در جلسات آتی به عنوان ابزاری برای تقویت و پرورش تفکر خلاق و محرکی برای طراحی یک کسب و کار استفاده خواهد شد.
بخش اول: جور دیگر باید دید..
این قسمت از ورکشاپ دوم به صورت انفرادی برگزار شد. در این بخش هر شرکت کننده باید برای دقایقی به فضای بیرون از پنجره دقت کرده و ۵ الی ۱۰ مورد از چیزهایی که بیش از بقیه جلب توجه میکردند را بر روی برگهای یادداشت میکرد. سپس در قدم بعدی با ترکیب چند مورد از این کلمات نوشته شده، مفهوم، عبارت و یا جملهای جدید (و تا حد امکان بامزه) خلق میکرد. همانند کارگاه گذشته، در این بخش از این جلسه نیز شکوفایی استعدادها و ذوق شعر و ادبی فراوانی از شرکتکنندگان را شاهد بودیم که الحق و الانصاف از جایگاه حق خویش در دنیای ادبیات محروم مانده بودند!!
شاید درست نباشه من این دیدگاه رو ثبت کنم به عنوان مسئول برگزاری جلسات وی واقعا این جلسه تجربه ای عالی در ذهن و زندگی من بود… مطالب عالی و کاملا کارا و به درد بخور بود… برای من که در تعدادی از این نوع جلسات بوده ام واقعا تجربه جدیدی بود… باز هم چیز های جدیدی یاد گرفتم و هنوز راه زیادی واسه یادگیری های بعدی هم وجود داره.. همه دوستان خسته نباشین
و حیف شد که من نتونستم بیام ممنون که خلاصه نشست ها رو میذارین
با چیزایی که خوندم نشست هیجان انگیزتر از قبلی به نظر میرسه
چقدر خوبه که این فرصت ها (فرصت فکر کردن متفاوت ) به صورت دسته جمعی ایجاد شده ……….
سلام و خسته نباشید
کم و بیش یه چیزایی در مورد قانون جذب فهمیدیم و شنیدیم و اعتقاد دارم هرکسی که داره تو این جلسات شرکت میکنه یه روزی بزرگ فکر کرده و اینم راهشه
و هرکسی که از این جلسات اطلاع داره و شرکت نمیکنه داره از دستش میده یکم از این حصاری که دور خودت کشیدی بیرون رو نگا کن !
یکم رنگ فونته مربوط به قسمت نظرات نزدیک تر میشد به مشکی خیلی عالی میشد.
تشکرات فراوان
ممنون